بدون شرح

دسته بندی : <-PostCategory->

خدایا سپاس به خاطر نعمت سلامتی هیچی ازت نمی خوام

انتی خرافه پرستی
برچسب‌ها: <-TagName->
نویسنده: علی | 23 / 7 / 1391برچسب:, - 5:22 بعد از ظهر

فرهنگ حجاب و عفاف اسلامي چگونه غرب را احاطه كرده است

 

از روند گسترش حجاب در غرب به چه اندازه اطلاع داريد؟ آيا اسلام هراسي و قوانين محدود كننده حجاب در غرب، مانع از گسترش اين فرهنگ اسلامي در غرب شده است؟ در حجاب اسلامی چه چیزی نهفته است که دشمنان اسلام، آن را به عنوان دشمن درجه یک دمکراسی و مدرنیته در غرب مطرح می‌کنند؟ دلايل زنان تازه مسلمان شده در دفاع از حجاب چيست؟

 

نظر شما چیست؟

 

انتی خرافه پرستی
برچسب‌ها: <-TagName->
نویسنده: علی | 7 / 7 / 1391برچسب:, - 5:32 بعد از ظهر

بازگشت به....

دسته بندی : <-PostCategory->

بازگشت.......

 

الله وَلِیُّ الَّذین آمَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلی النُّور

 

وَ الُّذینَ کَفَروا أولیاؤُ هُمُ

الطَّاغوتُ یُخرِجُونَهُم مِنَ النُّور إِلَی الظُّلُماتِ أُولئِکَ أصحابُ النَّارِ هُم فِیها خالِدُونَ

 

 

انتی خرافه پرستی
برچسب‌ها: <-TagName->
نویسنده: علی | 7 / 7 / 1391برچسب:, - 5:10 بعد از ظهر

بدون شرح

دسته بندی : <-PostCategory->

انتی خرافه پرستی
برچسب‌ها: <-TagName->
نویسنده: علی | 7 / 7 / 1391برچسب:, - 1:6 بعد از ظهر

بتی به نام تحصیلات عالیه

دسته بندی : <-PostCategory->

بتی به نام تحصیلات عالیه


من باید به هر قیمتی که شده حتما کارشناسی ارشد  قبول شوم.»
این جمله تقریبا آشنایی است که این روزها زیاد می شنیدم. روزهای اعلام نتایج کنکور فوق لیسانس و تب و تاب قبولی یا رد در این آزمون مدتی است که گریبان نسل جوانمان را گرفته است.

از سال 1390 و با افزایش ناگهانی و تقریبا دو برابر شدن ظرفیت ورود به دانشگاه ها در مقطع ارشد، این تب روند رو به رشدی به خود گرفت و کم نبودند افرادی که صرفا به خاطر خالی نبودن عریضه یا کم نیاوردن از هم سن و سالهای خود قصد ادامه تحصیل به سرشان زد، و این شد که به ناگاه شاهد موج افزایش شرکت کنندگان در کنکور مقطع ارشد شدیم.

سراغ تعدادی از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد و همچنین کسانی که امسال قبول شده یا نشده اند رفته ایم تا در خصوص ادامه تحصیل در مقاطع بالای تحصیلی نظرشان را بپرسیم:

نباید جلوی شوهرم کم بیاورم!
خانم رضایی در حال حاضر 36 ساله است. او می گوید سال گذشته توانسته است مدرک کارشناسی خود را از مرکز جهاد دانشگاهی اخذ کند و چون معدلش خوب بوده در مقطع فوق لیسانس نیز با شرط معدل قبول شده است. وی ادامه می دهد: «من خیلی بچه بودم که ازدواج کردم برای همین نتوانستم درس بخوانم. زیاد هم برایم مهم نبود، تا اینکه همسرم به خاطر موقعیت کاری اش از طرف اداره بورسیه شد و مدرک فوق لیسانسش را گرفت، من هم که تقریبا صبح تا وقتی پسرم به خانه برگردد بیکار بودم درس خواندم و دانشگاه قبول شدم.»

از او می پرسم قصدش از ادامه تحصیل در مقطع فوق لیسانس چیست و آیا قصد دارد باز هم ادامه دهد که جواب می دهد: «من اصلا علاقه ی چندانی به درس ندارم، اما راستش برایم مهم بود که از شوهرم کم نیاورم. قصد کار کردن و این چیزها را هم ندارم، اما الان هم اگر بتوانم دکترا قبول شوم که چه بهتر مهم این بود که به شوهرم و خانواده اش ثابت کنم از او چیزی کم ندارم!»

هر دانشگاهی باشد، فرق ندارد، من مدرک می خواهم
آقای مشکات مدیر بخش آموزش یک سازمان رسانه ای است. او لیسانس مدیریت دارد و سالها تجریه کار رسانه ای اما می گوید قصد دارد حتما در کنکور ارشد شرکت کند. از او می پرسم چرا چنین هدفی دارد و او می گوید: من باید حتما قبول شوم، با وجود اینکه سالهاست تجریه کار دارم و در کارم آدم موفقی محسوب می شوم، اما الان مدرکم از کارمندان زیر دستم پایین تر است و با کوچکترین اشتباهی آنها را صرفا به خاطر مدرکشان جایگزینم می کنند. اگر قبول نشوم آبرو و کارم را از دست می دهم. بری همین امسال همه آزمونها را شرکت می کنم، سراسری، آزاد، پیام نور، مجاری، فرقی نمی کند، باید مدرک بگیرم. الان هم که خیلی از دانشگاه ها مراکز آموزش آزاد و نیمه حضوری راه انداخته اند که یک جورهایی با پرداخت پول می توان مدرک گرفت.

همه قبول شدند جز من!
خانم سلطانی منشی است و می گوید: همه دوستام امسال قبول شدند و فقط من جا ماندم. الان دیگه همه ارشد شرکت می کنند و من دیدم که خیلی از آدمهایی که سطح علمی واقعا پایینی دارند، به صرف پول خرج کردن مدرک فوق گرفته اند، آنوقت من با وجود اینکه در مدرسه و دوران کارشناسی همیشه آدم موفقی بودم و الان هم در کارم خیلی موفقم چرا شرکت نکنم؟ از طرف دیگر خانواده ام هم دارند رویم فشار وارد می کنند که حتما باید قبول شوم. اگرچه به شخصه علاقه ای هم به ادامه تحصیل ندارم.

آدمهایی بی هدف
آقای سراج دانشجوی مقطع فوق لیسانس است و می گوید: در دوران کارشناسی ارشد رشته ام، آنقدر آدم بی هدف دیدم که صرفا برای خالی نبودن عریضه ارشد می خوانند. آدمهایی که سر کلاسهای ارشد مانند بچه مدرسه ای ها مدام دنبال جزوه نویسی و  سوال امتحان و نمره گرفتن از اساتید هستند، تا جایی که حتی برخی اساتید از این همه دغدغه نمره داشتن برخی دانشجویان تعجب می کردند، درحالی که این مقطع جایی برای عمیق تر شدن است. یعنی شما یکسری اطلاعات از مقطع کارشناسی کسب کرده اید و حالا باید با بحث و مطالعه بیشتر و استفاده از اطلاعات اساتید به آن عمق ببخشید، اما کسانی را می شناسم که حتی پایان نامه هایشان را هم داده اند یک نفر دیگر برایشان انجام داده است یا آن را خریده اند.

عمری که هدر رفت
سالهای نه چندان دور، یعنی شاید تا همین ده سال پیش که هنوز قبولی در کنکور کار بچه زرنگ ها و درس خوانها، یا در حالتی دیگر بچه پولدارهای دانشگاه آزاد رو بود، کسی فکرش را هم نمی کرد که به زودی درِ همه ی دانشگاه ها برای ورود دانشجویان باز خواهد شد و بالاخره ماجرای آن قیف وارونه ای که ورود به آن مشکل بود و خارج شدن از آن مثل آب خوردن، حل شود. دیگر قبولی و ادامه تحصیل در مقطع لیسانس مثل یک استوانه گشاد بود. آنقدر دانشگاه ها و دانشکده های مختلف در همه جای کشور مثل قارچ رشد کردند که قبولی در کنکور دیگر آرزوی کمتر کسی بود.

در همین شرایط بود که فارغ التحصیلان مقطع لیسانس در انواع و اقسام رشته هایی که جامعه به آن نیاز داشت یا نداشت، وارد جامعه شدند و از آنجا که میزان جذب نیرو در بازار کار بسیار کمتر از فارغ التحصیلان هر سال بود تعداد بیکاران تحصیل کرده افرایش یافت، تا جایی که آمارها از بیکاری بیش از 35 درصد فارغ التحصیلان رشته ای همچون پزشکی و یا فعالیت آنها در رشته های غیر مرتبط خبر می داد.

این آمار در خصوص سایر رشته نیز صادق بود. همین امر منجر به افزایش نارضایتی در تعداد زیادی از هم نسلان ما شده است. و این روزها این جمله را زیاد می شنویم که عمرمان را بی خود هدر دادیم.

بحرانهای هویت و کنکور کارشناسی ارشد
حال این جمعیت انبود فارغ التخصیل و البته بیکار، فضا را برای ادامه تحصیل در مقطع فوق لیسانس باز می بیند و اینبار به امید کسب موقعیت کاری بهتر سراغ آن می رود، اما به راستی نتیجه این اتفاق و اعطای مدرک به این افراد، دردی از بحران ابتدایی درمان می کند؟

دکتر ناصر فراهانی استاد دانشگاه و مشاور است، وی می گوید: در حال حاضر ما با رشد بحرانی در جامعه روبه رو هستیم و آن هم ادامه تحصیل های بی هدف و در ادامه سرخوردگی های ناشی از آن است. این مسئله واقعا یک بحران است. وزارت علوم در حال حاضر با افزایش ورودی ها در مقطع ارشد و حتی دکترا شاید احساس کند دارد به اعتلای علمی کشور کمک می کند، اما باید بداند که این اتفاق خود می تواند بستر یک بحران باشد.

وی ادامه می دهد: از سال گذشته جذب دانشجو در مقطع دکترا نیز به ناگاه افزایش پیدا کرد، اما آیا جامعه ما نیازمند این همه نیروی دارای مدرک PHD است، آیا دانشگاه های ما توان جذب این افراد را در کرسی های علمی دارد؟ و آیا این افراد صلاحیت آنرا دارند که به واقع در این مقاطع درس بخوانند؟ باور کنید، این افزایش ظرفیت ها شاید در ابتدا اتفاق میمونی برای دانشجویان و داوطلبان باشد، اما عواقب (به ویژه روانی) بسیار زیادی برای این افراد در پی خواهد داشت. همین الان ما شاهدیم که اشتغال در کارهای خدماتی که در دهه قبل بر عهده افرادی با تحصیلات متوسطه بود، به خاطر نبود بازار کار مناسب، دارد مورد توجه قشر تحصیلکرده قرار می گیرد و این امر نیز در ادامه سرخوردگی این قشر را در پی خواهد داشت. بحران هویتی و نارضایتی روحی این افراد در طول زندگی و همچنین بی ارزش شدن مدرک تحصیلی در کشور اتفاقات کوچک و بی اهمیتی نیستند.

آیا ادامه تحصیل تنها راه ماست؟
کسب علم از مهمترین اهداف هر فردی به ویژه فرد مسلمان باید باشد و چه تاکیدی ازین بالاتر که اولین آیه ای که بر نبی اکرم صل الله علبه و آله نازل شده است در اهمیت علم است، اما بیایید خودمان کلاهمان را قاضی کنیم و منصفانه به داوری بنشینیم، آیا کسب علمی که قرآن و دین ما از آن حرف می زند، همین مطالبی است که ما در دانشگاه ها می آموزیم؟ آیا به راستی فلاح و رستگاری ما در لا به لای این جزوات نهفته است؟ آیا علوم تدریس شده در دانشگاه های ما به ویژه علوم انسانی که این روزها دغدغه اسلامی سازی و بومی سازی آن سر زبانهاست، همان دانشی است که قرار است ما را بهشتی کند؟ آیا هدفمان همین بوده که بیاییم و این دانش ها را کسب کنیم؟

به این فکر کنیم که 12 سال تا دیپلم و 4 سال تا کارشناسی و 2 سال تا کارشناسی ارشد و 4 سال تا دکترا، چقدر ما را به خدایمان نزدیک تر کرده است و می کند؟ و اگر همین زمان را در کار دیگری صرف کرده بودیم، الان وضعیتمان چگونه بود. شاید بتوان با جرئت گفت، یکی از بتهای نسل ما، همین تحصیلات به اصطلاح عالیه است! بت دست سازی که بزرگ و مقدس هم شده است. این بت را فقط و فقط خودمانیم که می توانیم بشکنیم. نه هیچ کس دیگر. اما آیا به فکر تبر هستیم؟

انتی خرافه پرستی
برچسب‌ها: <-TagName->
نویسنده: علی | 5 / 7 / 1391برچسب:, - 3:36 بعد از ظهر

حتی بی بی سی انگلیسی هم حاضر نیست ناموس خود را بفروشد. همان بی بی سی ای که از انتشار عکس برهنه گلشیفته و دیگر زنان ابایی ندارد از انتشار عکس های برهنه عروس ملکه به خشم می آید و در هنگام دفاع از عروس ملکه حاضر است عکس او را با روسری منتشر کند.

 

انتی خرافه پرستی
برچسب‌ها: <-TagName->
نویسنده: علی | 5 / 7 / 1391برچسب:, - 3:26 بعد از ظهر

آخرین مطالب

» وخدا در همین نزدیکی هست ( 1398/4/1 )
» فقط ده دقیقه ( 1398/3/26 )
» طعم مرگ ( 1398/3/26 )
» رنگ دنیایی ( 1398/3/26 )
» حجاب ( 1398/3/24 )
» حجاب ( 1398/3/24 )
» آدم نمیدونه چی بگه .......... ( 1398/3/24 )
» الله ( 1398/3/24 )
» قلب ( 1398/3/24 )
» خدا ( 1398/3/24 )
» به به چه دکترای ما چه جوری پایان نامه میدن؟ ( 1398/3/24 )
» بدون شرح ( 1398/3/24 )
» اری ( 1398/2/27 )
» عشق گمشده ی نسل امروزی ( 1398/2/23 )
» a ( 1398/2/21 )
» در گوشی ( 1398/2/21 )
» بدون شرح ( 1398/2/19 )
» به نام خلق زیبایی ها ( 1387/2/19 )
» ده نکته کاربردی به دخترخانم‌های جویای همسر ( 1398/2/19 )
» سلام ( 1398/2/17 )
» بدون شرح ( 1398/2/14 )
» بدون شرح ( 1387/2/14 )
» محسن مخملباف قبل انقلاب و بعد انقلاب ( 1398/2/14 )
» عشق، حق مسلم ماست!(درِ گوشی با آقایان) ( 1398/2/13 )
» بچه هائی که بچه نیستند ( 1398/2/13 )
» زن می خواست جامعه را فتح کند برعکس شد ( 1398/2/13 )
» بدون شرح ( 1398/2/10 )
» بدون شرح ( 1398/2/10 )
» زمان ( 1398/2/10 )
» کثیف ( 1398/2/10 )
» بدون شرح ( 1392/2/3 )
» سنگر ( 1398/1/27 )
» مهدی جان ( 1392/1/26 )
 

لینکستان

نویسندگان

ADS

درباره ما